جزیره
جزیرهای در دل تهران بزرگ نام داستان «جزیره» است. این جزیرهای که میخواهم داستانش را بگویم؛ مثل جزیرههای دیگر تکهای زمین یا خشکی نیست که میان آب دریا، اقیانوس یا […]
جزیرهای در دل تهران بزرگ نام داستان «جزیره» است. این جزیرهای که میخواهم داستانش را بگویم؛ مثل جزیرههای دیگر تکهای زمین یا خشکی نیست که میان آب دریا، اقیانوس یا […]
از فروشگاه کاسکو (Costco) که بیرون میآییم کوت میگوید: «خیلی گرسنهام، دوست داری از همین رستوران فستفود چیزی بگیریم بخوریم؟ هاتداگهاش خوشمزه است.» «باشه.» «پس تو با این چرخ خرید […]
داستانی که در جلسه ۲۴ ماه می امسال خواندم، ایبل نام دارد. ایبل نام انگلیسی هابیل است. این داستان اکنون به لطف مجله همیاری در کانادا منتشر شده است. درصورت […]
داستان کاسکو از فروشگاه کاسکو که بیرون آمدیم کوت گفت خیلی گرسنهام، دوست داری از همین رستوران فستفود، چیزی بگیریم بخوریم؟ هاتداگهاش خوشمزه است. ـ باشه. ـ […]
پانی بهش گفته بود که امشب خیلی به خودت برس و توپ توپ بشو، گفته بود این مشتری با آن یکیها خیلی فرق دارد و از آن مایه دارهاست، […]