مترجم اشعار ژاک پرهور در گفتوگو با ایبنا:
کرونا ماهیت ادبیات را تغییر نخواهد داد
مریم رئیسدانا در آغاز گفتوگو از تأثیر کرونا بر زندگی این روزهای مردم جهان گفت و عنوان کرد: کرونا با خود فروپاشی به همراه خواهد داشت. جهان اقتصادی، سیاسی و پزشکی پس از کرونا متفاوت خواهد شد. در صورت تداوم این وضعیت، سرمایهداری جهانی و نیز صنعت پزشکی دگرگونیهایی را شاهد خواهند بود. به این معنی که بیتردید کارخانهها و صنایع بزرگ ورشکسته خواهند شد چون نیروی کارگر از دست میرود و دادوستد متوقف میشود. صنایع پزشکی نیز وارد مرحله نوینی از خلاقیت و تولید خواهند شد. چراکه با توجه به تجربه اکنون، بشر نیازمند وسایل دفاعی – بهداشتی مدرنتر در برابر ویروسهای احتمالی آینده خواهد بود.
این نویسنده درباره تغییرات احتمالی در ادبیات پس از کرونا، چنین توضیح داد: به عقیده من، ادبیات و در نگاه وسیعتر هنر زندگانیاش، ماهیتش و بنیادش در خلاقیت و مکاشفه است؛ اما اینکه فکر کنیم ادبیات هم مانند دیگر جنبههای زیست بشری مانند سیاست یا اقتصاد یا پزشکی در جهان پس از کرونا تفاوت بنیادین خواهد کرد، از نگاه من خیر. آیا بشر در این بیست، سی قرن حیات خود فروپاشیهای مهلک اضطرابآوری را از سر نگذرانده است؟ بیماریها و جنگهای خانمانسوز؟ آیا ماهیت ادبیات و هنر تغییر کرده است؟ ادبیات و هنر از زمان اولین تولد خود تا امروز تغییر چندانی نکرده است و تغییر بنیادین هم نخواهد کرد. درواقع ادبیات مدام در حال تناسخ است؛ حتی اگر هر سال به تعداد کتابها، نویسندگان و هنرمندان جهان اضافه شود.
نویسنده مجموعه داستان «عبور» افزود: دقت کنیم به تمام سوژههایی که ادبیات در ابتدای آفرینش خود آنها را به تصویر کشیده است. چه حرف نویی گفته شده است؟ پیام همیشه یکی بوده است، اما فرم است که دستخوش تغییر میشود. بهعنوان نمونه هم سزان نقاش فرانسوی و هم پیکاسو نقاش اسپانیایی از سیب طراحی و نقشآفرینی میکنند ولی فرم سیب در دو تابلو متفاوت است یا پدرکشی در ادیپ شهریار آیا قرینه پسرکشی سهراب نیست. پس از پانزده قرن؟ درواقع فرم و بعد زبان در خودشان باید آفریننده باشند. آنچه تغییر خواهد کرد رسیدن به زبان زمانه است. به ماهیت پل فکر کنیم. تمام پلها در سراسر جهان یک وظیفه دارند: اتصال؛ اما این سیوسهپل است که خاص است. هیچ پلی در جهان سی و سی پل نیست و نخواهد شد.
مترجم اشعار ژاک پرهور در پاسخ به این سؤال که با رصد فضای مجازی آیا تغییری در درونمایه و فضای اشعار شاعران حال حاضر مشاهده کرده است یا خیر؟ گفت: برای قضاوت بسیار زود است، در واقع باید اجازه دهیم این توفان بگذرد، این خاک سیاه به هوا رفته بنشیند، آسمان زندگی و آسمانک شعر و هنر صاف شود تا سپس بتوانیم تحلیل و داوری کنیم؛ اما لازم میدانم پاسخ پیشین خود را تکرار کنم که درونمایه ادبیات و هنر نمیتواند دگرگونی ویژهای را به بار بنشاند. آیا جز این است که ادبیات بخواهد پس از مرگ و سیاهسالی از تلاش بشر برای بقا یا عشق به زندگی بگوید و نشان دهد که گرچه انسان شکست میخورد؛ ولی هرگز نابود نمیشود؟ آیا تکرار همان تصویر پرومته نیست؟ هر روز عقابی غولآسا جگرش را میخورد؛ ولی هر باز جگرش تازه میشود تا ادامه حیات دهد.
رئیسدانا با اشاره به رمان «ایستگاه یازده» بهعنوان یکی از آثاری که این روزهای جهان را برایش تداعی کرده است، یادآور شد: شاهکار ادبی ایستگاه یازده از امیلی سنت جان مندل، نویسنده امریکایی که سال 2014 این کتاب را نوشت. رمانی علمی تخیلی که شباهتهای بسیاری با ویروس کرونا دارد، البته به فراخور فضای داستانی نویسنده موقعیت بسیار اغراقآمیز را خلق میکند که من امیدوارم در عالم واقع کار ما به آن جاها نکشد. در این رمان، ویروس آنفلوانزایی از گرجستان وارد امریکای شمالی میشود بهسرعت شیوع پیدا میکند و بهتدریج نهفقط مردمان امریکای شمالی بلکه تمام زمین را آلوده میکند. سرعت و میزان این آلودگی چنان است که دیگر نه دارویی پیدا میشود نه آبی و نه برقی و نه اتومبیلی و نه تلویزیونی و نه هواپیمایی و نه هیچ نشانه دیگری از تمدن نوین بشری. در یک فضای آخرالزمانی دنیا نابود میشود و فقط یک درصد مردم زنده میمانند. گویا کتاب به فارسی هم ترجمهشده است.
همچنین وی افزود: از دیگر آثار ادبی که روایتگر نوعی از شیوع بیماری است، طاعون از آلبرکامو، یا حتی میتوانم به بخشی از صدسال تنهایی مارکز اشارهکنم که مردم گرفتار بیخوابی شدهاند. یا حتی سرگذشت ندیمه از مارگرت آتوود تصویرگر شیوع نوعی از عفونت مذهبی مسیحی است که انسان را به خاک و خاکستر میرساند.
رئیسدانا بر اتفاقات مثبت این روزها، علیرغم همه مشکلات و تنگناهایی که کرونا پیشآورده نیز تاکید کرد: اگر ویروس را فرض نگیریم که ساخت لابراتوار باشد، برخی اعتقاد دارند وجود چنین موقعیتی در حقیقت واکنش کائنات است و نتیجه بدرفتاری انسان به سیاره زمین و طبیعت زیبایش؛ این حجم آلودگی هوا به دلیل صنایع و کارخانهها، آلودگی صوتی به دلیل راهبندان اتومبیلها، مصرف ظروف و کیسههای پلاستیک و عدم بازیافت و ورودشان به چرخه حیاتوحش، هورمونی شدن غذاهایی مانند مرغ و گوشت و حتی میوهها و … دقت کنید یکتکه پلاستیک بین سیصد تا چهارصد سال زمان میبرد که جذب محیطزیست شود.
وی در ادامه با بیان اینکه یاد بگیریم که میتوانیم خیلی کارها را در خانه انجام دهیم تا کمتر هوا را آلوده کنیم، افزود: یاد بگیریم از دنیای دیجیتال بهرهوری بیشتری کنیم، کلاسهای دانشگاه آنلاین بگیریم و حتی امور شغلی را در Home Office انجام دهیم، اتفاقی که حداقل یک دهه است در امریکا شروعشده است. یاد بگیریم برای داشتن بدن سالم کمتر زمین را بیمار کنیم.
در میانه گفتوگو، این شاعر اشارهای به دوران نوجوانی و زندگی در بوشهر داشت و سپس درباره چهرههای ادبی بوشهر یادآور شد: آن زمان فقط نام منوچهر آتشی را از زبان معلم انگلیسیام آقای عینالملک شنیدم. پس از بازگشت به تهران، آثار چوبک و روانیپور را مطالعه کردم و با شعرهای باباچاهی نیز آشنا شدم. صحبت کردن درباره هر یک از این عزیزان نقل مثنویهاست.
وی از حسرت مهجور ماندن اقتباس از آثار چهرههای ادبی ایران نیز گفت: اجازه بدهید از این فرصت استفاده کنم و از حسرتم بگویم. همه خوب میدانیم ادبیات این شاعران و نویسندگان چقدر اصیل و سالم است و دریغا که سینما و تلویزیون ایران در تمام این سالهای گذشته هرگز توجهی به آثار اصیل ادبی ایران و حتی خارج از کشور نداشته است (البته به جز چند مورد محدود).
این شاعر تصریح کرد: حال آن که تبدیل شدن این جنس از ادبیات میتواند موجب شکوفایی تولیدات سینمایی کشور شود و سینما را از این شکل یک بعدی، وارد جهان چند صدایی کند. توجه کنیم کتابهایی مانند بینوایان، مادام بواری، جنگ و صلح و … چندین بار در جهان تبدیل به اثر سینمایی شدهاند؟ چرا ما این لطف را از خود و نسلهایمان دریغ میکنیم؟ ادبیات داستانی ما کم از ادبیات جهانی ندارند. اگر در حد شان و منزلتشان به مردم ایران و جهان معرفی شوند. اما وای بر ما که این اندازه کم لطف هستیم.
در پایان شاعر مجموعه اشعار سایه آسوریک از آثار جدید خود نیز خبر داد: کتاب مجموعه داستانم به نام «شهر کریستال» که اغلب روایتگر زندگی ایرانیان مهاجر است و همچنین کتاب دوم مجموعه مقالاتم است که در بیست سال گذشته در عرصه هنر، ادبیات و سینما نوشته یا ترجمه کردهام.