Work

636

 

فرانتس کافکا سوم ژوئیه 1883 در خانواده‌ای یهودی اتریشی ساکن پراگ متولد شد. پس از مرگ دو نوزاد پسر، او نخستین کودکی است که در خانواده زنده می‌ماند. پدرش هرمان کافکا (1931-1852)، تاجر پیشه، پدربزرگش در دهکده‌ای یهودی‌نشین در بوهیمای جنوبی قصاب و مادرش ژولی (لووی) کافکا (1934-1856) اهل پراگ بود.

در زمان تولد فرانتس، پراگ با یک‌صد و شصت هزار جمعیت، پس از وین و بوداپست، سومین شهر بزرگ قلمرو امپراتور اتریشی- مجاری فرانتس ژوزف بود و (نام کافکا برگرفته از نام امپراتور بود) درحالی‌که بیشتر جمعیت پراگ اهل چکسلواکی بودند، اشراف آلمانی با کمتر از پنج درصد، در شهر سلطه داشتند. پس از پایان جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری، جمهوری چکسلواکی تشکیل شد و بعد از گذشت چهار دهه و نیم، این جمهوری زیر سلطه اتحاد جماهیر شوروی سابق درآمد و با پایان جنگ جهانی دوم، جمهوری چکسلواکی به‌صورت دو کشور اسلواکی و چک استقلال یافت.

1889-1890- خواهرهایش اللی و اوتلا متولد شدند.

 1900- اولین داستان‌های خود را می‌نویسد، که همگی از بین رفته‌اند.

1901 بعد از به پایان بردن تحصیلات دبستان و دبیرستان، به‌قصد ادامه تحصیل در رشته‌ی ادبیات زبان آلمانی وارد دانشگاه آلمانی کارل فردیناند پراگ می‌شود؛ اما تغییر عقیده می‌دهد و رشته حقوق را انتخاب می‌کند و در هشت ترم تحصیلات خود را در این رشته تکمیل می‌کند. سال 1906 مدرک دکترای خود را در این رشته می‌گیرد. بامطالعه بسیاری از آٍثار کافکا، به سهولت پی می‌بریم که نویسنده با این رشته آشنایی کامل دارد.

1902، در دوران دانشجویی به گروه بحث و تفسیر دانشجویان آلمانی ملحق می‌شود و در آنجا با Max Brod با کی از بهترین دوست‌هایش یعنی ماکس برود آشنایی پیدا می‌شود. کافکا ازاین‌پس با محافل ادبی رفت‌وآمد می‌کند. برود کسی است که بعدها زندگی‌نامه و تمام آثار کافکا را منتشر می‌کند، حتی آن آثار و دست‌نوشته‌هایی که کافکا وصیت کرده بود پس از مرگش سوزانده شوند؛ مانند رمان‌های آمریکا (14-1911)، محاکمه (15-1914) و قصر (1921)، که از نابودی نجات یافتند. سال 1906 در یک دفتر حقوقی به نام ریچارد لووی Richard Lowy در پراگ مشغول به کار می‌شود.

1907- نوشتن را شروع می‌کند؛ ولی تمام آن‌ها را از بین می‌برد.

1909- 1908- در موسسه‌ی بیمه حوادث کارگران استخدام می‌شود و تا ژوییه ی 1922(سال بازنشستگی اجباری به دلیل بیماری) آنجا شاغل است. سمت او در اداره‌ی بیمه، نیمه‌دولتی و از نظر اداری مطلوب است.

وظیفه او، بازدید از حوادث صنعتی، جراحات وارد بر کارگران و محاسبه‌ی میزان خسارات است. در همین سال مجموعه‌ی هشت قطعه‌ای شرح یک جنگ، در مجله‌ی هی پرین، منتشر می‌شود.

1910- نوشتن خاطرات روزانه را شروع می‌کند. این مجموعه به نام دفتر یادداشت‌های روزانه گردآوری می‌شود. در همین سال همکاری خود را با تئاتر یهودیان آغاز می‌کند و نیز پنج قطعه نثر وی در روزنامه‌ی بوهمیا منتشر می‌شود.

1911- مدت کوتاهی در آسایشگاه باخ زوریخ‌ به دلیل بیماری بستری می‌شود. با ماکس برود به پاریس می‌رود. 1911 سال مهمی در زندگی کافکاست. ازجمله نوشتن داستان داوری (قضاوت). خودش دراین‌باره گفته است: «داستان» داوری را یک‌نفس و یک‌شبه از ده شب 22 سپتامبر تا شش صبح 23 سپتامبر نوشتم.

خواندن فولکلور یهودی و نوشتن رمان آمریکا را آغاز می‌کند و مهم‌ترین بخش‌های این کتاب را بین سال‌های 1912-1911 می‌نویسد.

1912- مهم‌ترین سال زندگی کافکا و نقطه‌ی عطف زندگی هنری او محسوب می‌شود. در منزل پدر دوستش، ماکس برود، در پراگ با خانم جوانی به نام فلیسه باوئر Felice Bauer، اهل برلین آشنا می‌شود که تا پنج سال بعد زندگی‌اش، صدها نامه به او می‌نویسد.

20 سپتامبر، نامه‌نگاری با فلیسه باوئر را شروع می‌کند. داستان داوری را به ناشر می‌دهد. در ماه اکتبر، داستان (آتش‌انداز)، سوخت انداز- نخستین فصل رمان آمریکا را می‌نویسد. در ماه نوامبر، رمان مسخ را می‌نویسد. دست‌نوشته (مشاهدات) تأملات را به ناشر می‌دهد.

کافکا دو بار با فلیسه نامزد می‌کند. همواره برای ازدواج تردید دارد. ترس از انزوا و ترس از ازدواج، توامان. نگران است از تنها ماندن و مضطرب از برهم خوردن تنهایی‌ لازمه‌ی هنرش، ازدواج را تهدیدی می‌دید برای از دست دادن انزوایی که پشتوانه‌ی ضروری نوشتن بود و نیز از این بیم‌ناک بود که از زندگی‌ عاطفی بی‌بهره بماند. تضادی جانکاه که در کنار اقتدار پدر و سست رأیی‌خودش، چیزی نمانده بود او را به ورطه‌ی خودکشی بکشاند.

1913- عید پاک برای دیدن فلیسه باوئر به برلین می‌رود، بعد در ترویا در حومه‌ی پراگ به کار باغبانی مشغول می‌شود، دوباره به دیدن فلیسه می‌رود. تأملات، داوری و سوخت انداز (فصل اول رمان آمریکا) منتشر می‌شود. در نوامبر با گرته بلوخ Grette Bloch آشنا می‌شود. (بعدها گرته از کافکا صاحب پسری می‌شود که پیش از هفت‌سالگی می‌میرد و کافکا هرگز از وجود این فرزند آگاه نمی‌شود.)

1914- این سال نیز سالی همراه با خلاقیت است. در اکتبر، کیفرگاه را می‌نویسد. در پاییز، نوشتن محاکمه را شروع می‌کند. قسمت آخر رمان آمریکا را می‌نویسد. در ماه آوریل که با فلیسه نامزد شده بود، در ژوئیه نامزدی را به هم می‌زند. جنگ جهانی اول آغاز می‌شود.

1915- جایزه‌ی فونتانه Fontane Prize را برای داستان سوخت انداز از آن خود می‌کند. در ماه نوامبر، مسخ منتشر می‌شود. تا این سال با پدر و مادر زندگی می‌کند و اوقات فراغت را در مغازه‌ی پدر مشغول به کار است.

1916- در ژوئیه به دیدار فلیسه باوئر می‌رود و به همراه هم به «مارین باد» سفر می‌کنند. در ماه اوت، فهرستی از دلایل موافقت و مخالفت ازدواج را تهیه و تنظیم می‌کند. دیوار بزرگ چین تحریر می‌شود و داستان‌هایی را می‌نویسد که بعد در پزشک دهکده گردآوری می‌شوند. با شیوع آنفولانزا، وضعیت سلامتی‌اش وخیم می‌شود.

1917- در ژوئیه بار دیگر با فلیسه نامزد می‌شود و در دسامبر نامزدی‌اش را دوباره به هم می‌زند. در ماه اوت خون سرفه می‌کند. سپتامبر، پزشک تشخیص می‌دهد که او بیماری سل دارد. کافکا در این سال، طی مسافرت‌هایی با یولیه و وریتسک (دختر متولی یک کنیسه) آشنا می‌شود. انقلاب روسیه از اتفاقات مهم این سال است. داستان‌های پزشک دهکده را کامل می‌کند. پاییز و زمستان، نوشتن قطعاتی را شروع می‌کند که بعدها به کلمات قصار مشهور می‌شوند. شروع به یادگیری زبان عبری می‌کند.

1918- نوشته‌های کی یرکه گارد را می‌خواند. در بهار نوشتن کلمات قصار را ادامه می‌دهد.

1919- دهم ژانویه، نوشتن خاطرات روزانه (یادداشت‌های روزانه) را از سر می‌گیرد. در بهار، فلیسه باوئر شوهر می‌کند. کافکا با یولیه وورتیسک (ژولی وری زک) نامزد می‌شود و در نوامبر این نامزدی را به هم می‌زند. در ماه مه، کیفرگاه و در پاییز مجموعه داستان‌های پزشک دهکده منتشر می‌شود. نوامبر، نامه به پدر را می‌نویسد که هرگز به دست پدرش نمی‌رسد. نامه‌ای دردناک که علاوه بر بیان اقتدار و نفوذ پدر، نشانگر کم‌وکاستی‌ها و خواسته‌های کافکا نیز هست. در زمستان، مجموعه‌ی کلمات قصاری را به نام او می‌نویسد.

1920- از ژانویه 1920 تا 15 اکتبر 1921، وقفه‌ای در نوشتن خاطرات روزانه ایجاد می‌شود. تابستان و پاییز، در پراگ، داستان می‌نویسد. با میلنا جسنسکا (یزنسکا)، نویسنده‌ی اهل چک، در وین آشنا می‌شود و مکاتبه با او را شروع می‌کند. با روبرت کلوپ اشتوک آشنا می‌شود. داستان‌های در برابر قانون، چرخ‌وفلک، شب‌ها و چند داستان کوتاه دیگر از آثار همین سال است. در دسامبر، به آسایشگاه بیماران ریوی در کوه‌های تاترا می‌رود.

1921- تا دسامبر در آسایشگاه کوه‌های تاترا می‌ماند و بعد به‌قصد دیدار از میلنا به پراگ برمی‌گردد. پانزدهم اکتبر، یادداشتی در خاطرات روزانه می‌نویسد و همه را تقدیم به میلنا می‌کند.

1922- از ژانویه تا سپتامبر رمان قصر، در بهار، هنرمند گرسنگی و در تابستان تحقیقات یک سگ را می‌نویسد. در ماه مه، برای آخرین بار میلنا را می‌بیند.

1923- در ژوئیه در خانه‌ی یهودیان برلین، با دوشیزه دورا دیامانت – که بیست سالی از او بزرگ‌تر است آشنا می‌شود. سپتامبر به همراه دورا به خانه‌ای در برلین نقل‌مکان و مدت کوتاهی را باهم زندگی می‌کنند‌؛ اما به سبب پیشرفت بیماری سل که پزشکان سال 1917 تشخیص داده بودند به آسایشگاهی در وین منتقل می‌شود. در زمستان، «نقب» را می‌نویسد و هنرمند گرسنگی را به ناشر می‌دهد.

1924- بهار، ژوزفین آوازخوان، یا قوم موش کش را می‌نویسد. این داستان بلند، آخرین اثر کافکاست. سخت بیمار است و در آسایشگاه کی یرلینگ، بستری می‌شود. دورا و روبرت کلوپ اشتوک در کنارش هستند. سوم ژوئن، کافکا در کی یرلینگ، بر اثر بیماری سل می‌میرد، یک ماه پیش از چهل و یکمین سال تولدش. یازدهم ژوئن، در گورستان یهودیان در پراگ- اشتراشینتس به خاک سپرده می‌شود. هنرمند گرسنگی منتشر می‌شود. این کتاب حاوی چهار دساتاناست و هنرمندی را نشان می‌دهد که می‌خواهد با هنر گرسنگی کشیدن توجه دیگران را به‌سوی خود جلب کند و سرانجام موفق نمی‌شود؛ همچون دیگر داستان‌های کافکا، پشتکار شگفت‌انگیز انسان است در رویارویی با شکست و نفی؛ اما آیا به‌راستی این هنرمند است که موفق نمی‌شود یا تصویری از دیگران که در پیله‌ی روزمرگی گرفتارشده‌اند؟

1937- ماکس برود زندگی کافکایم را منتشر می‌کند.

1942- اوتلا، جوان‌ترین خواهر کافکا، در اردوگاه مرگ آشویتس، می‌میرد. دو خواهر دیگر کافکا نیز در اردوگاه‌های مرگ آلمان نازی کشته می‌شوند.

1944- گرته بلوخ، به دست یک سرباز نازی جانش را از دست می‌دهد. میلنا جسنسکا نیز در اردوگاه مرگ راونسبرگ، در آلمان می‌میرد.

1952- دورا دیامانت در لندن می‌میرد.

1960- فلیسه باوئر می‌میرد.

این مطلب در سایت جن و پری منتشرشده است

 

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

en_USEnglish