باغ خاموشی
تا جزای من بدنام چه خواهد بودن، حافظ
سخنم گو دوباره
پرندهی امکان ساکتها
نگذار سردی و سکوت در باغ
گیاه تناورش ریشه سفت کند
سخنی گو باغ خاموشی
نگذار به خود این من بیهوده را
نکند دامنت سرما سرما
بشکفد از گل یخ
سخنش گو مریمها
نگذار جزای تنهایی
بلای باغ و پرنده
سزای صلح و سلام شود.
۲۹ فروردین ۱۳۸۵